یه روز زمستان که کلاس اول بود خیلی خیلی برف اومده بود و مونده بود خونه و نتیجه تعطیلی کاردستی زیره که خودش به تنهایی درست کرده. که سرش میمونه اما دهنش ماره !!!!!!!! ...
وسطای کلاس اول، که هنوز خیلی از حروف رو نخونده بود با اعتماد به نفس فراوان به مادربزرگ قرآن درس میداد و وسط حرفاش هم همش به مادربزرگ میگفت "آفرین درسته". ...
بابايي طاها، عشق واقعي رو بايد در چشماي طاها ببيني وقتي كه به باباش نگاه ميكنه. عموعلي آقا عشق دوران كودكي طاها: مادربزرگ طاها: دلم نيومد اين عكس رو نزارم، هم به خاطر دايي جان محمد و هم به خاطر اميرحسين و روشا ...
نقاشي : يك نقاشي جا مانده از قبل، كارخانه چوب بري و ساخت صندلي : برف بازي در پارك ارم همدان : برف بازي با ستايش : دوستي با دختري به نام يلدا در مغازه دايي مهدي : آموزش قرآن به مادربزرگ به همراه ستايش : و اين هم لباس سربازي سبز رنگ عشق طاها در خانه هميشه خوب مادربزرگ : ...